تک گویی درونی چیست و چه افرادی آن را تجربه می نمایند؟
به گزارش وبلاگ مویک، در حین خواندن این مطلب، احتمالا کلمات را به صورت شفاهی در فکر خود می شنوید. آن صدای کوچک تک گویی درونی (Inner monologue) شماست که به آن صدای درون، گفتار درونی یا خودگفتاری نیز می گویند. با این حال، همه افراد تک گویی یا مونولوگ درونی ندارند. علاوه بر این، تحقیقات نشان داده که افراد تک گویی درونی را به شکل و تعداد دفعات متفاوتی تجربه می نمایند. در ادامه، درباره تک گویی درونی، ابعاد آن و نظریات مختلف درباره آن بیشتر شرح می دهیم.
تک گویی درونی چیست؟
بسیاری از افراد تجربه ای درونی دارند که شامل محتوای کلامی است که به صورت تک گویی ظاهر می گردد. این تک گویی از زبان استفاده می نماید، اما احتیاجی نیست که فرد دهان خود را حرکت دهد یا صدای او شنیده گردد. این تک گویی تنها خطاب به خودمان بیان می گردد و چیزی است که فرد احساس می نماید می تواند آن را بشنود، حتی اگر غیرقابل شنیدن باشد.
ابعاد مونولوگ درونی
تحقیقات دانشمندان حاکی از این است که تک گویی درونی 3 بعد اصلی دارد:
- تلخیص یا اینکه تک گویی درونی شما چقدر مختصر یا مفصل است؛ در برخی مواقع، صدای درونی فرد طولانی می گردد و جملات کامل دارد. در مقابل، گاهی اوقات ممکن است از یک کلمه یا تکه هایی از یک جمله استفاده گردد.
- گفت وگومحور بودن یا اینکه به یک یا چند صدا فکر می کنید؛ گاهی اوقات ممکن است فقط یک صدا را در فکر خود بشنویم مانند آنچه هنگام انجام دادن یک کار سخت با خود مرور می کنیم. در برخی از مواقع نیز ممکن است با صداهای متعدد فکر کنیم مانند زمانی که مکالمه ای با دیگری را در فکر پیش بینی می کنیم.
- عمدی بودن یا اینکه از تک گویی به صورت عمدی استفاده می کنیم یا نه؛ در برخی مواقع، مانند زمانی که می خواهیم برای یک سخنرانی خود را آماده کنیم، ممکن است عمدا از تک گویی درونی یاری بگیریم. گاهی اوقات نیز ممکن است این تک گویی ناخودآگاه به فکرمان خطور کند مثل وقتی که تعجب می کنیم.
تک گویی درونی چقدر رایج است؟
شناسایی و آنالیز تک گویی های درونی افراد بسیار سخت است. از آن گذشته، هیچ کس نمی تواند به فکر دیگری نفوذ کند و دقیقا بفهمد که او به چه چیزی و چگونه فکر می نماید. در نتیجه، محققان برای مطالعه تک گویی های درونی افراد راه های مختلفی پیشنهاد نموده اند.
آزمون های خودگزارش دهی (self-report survey) و نمونه گیری تجربی (experience sampling) از جمله این روش ها هستند که در آن ها از شرکت نمایندگان خواسته می گردد تا خاطرات روزانه خود را بنویسند یا در مصاحبه ها شرکت نمایند تا درباره تجربیات درونی خود صحبت نمایند. از آنجایی که روش های متفاوت ارزیابی تک گویی درونی نتایج متناقضی داشته، محققان به این سؤال که تک گویی درونی چقدر رایج است پاسخ های متفاوتی داده اند. برخی از آن ها معتقدند که همه افراد یک تک گویی درونی دارند که در ساعات بیداری او هرگز متوقف نمی گردد.
برخی دیگر نیز می گویند که برخی از مردم تک گویی درونی ندارند و برخی آن را در روز به دفعات تجربه می نمایند. به عنوان مثال، مارگوت هولبرت، تخمین می زند که 30 تا 50 درصد از مردم اغلب یک تک گویی درونی را تجربه می نماید.
او با استفاده از نمونه گیری تجربی نشان می دهد که بیشتر مردم در هر لحظه و ساعت تک گویی درونی ندارند و بسیاری از افراد نیز ممکن است بسیاری از ساعات روز خود را بدون این گفت وگوی درونی سپری نمایند. از سویی دیگر، محققانی که از روش های متفاوت تحقیقاتی استفاده نموده اند، به این نتیجه رسیده اند که فراوانی تک گویی درونی بسیار بیشتر از این هاست. یکی از این مطالعات نشان می دهد که افراد در 75 درصد از مواقع این گفتار درونی را تجربه می نمایند.
مردم بدون تک گویی درونی چگونه فکر می نمایند؟
برای کسانی که تک گویی درونی دارند، درک اینکه برخی ها بدون آن فکر می نمایند بسیار سخت است. بااین حال، تحقیقات نشان داده که مردم به طورکلی به 5 روش مختلف فکر می نمایند که تنها یکی از آن ها شامل تک گویی درونی می گردد. روش های مختلف تفکر عبارت اند از:
- گفتار درونی (Inner speech)؛ تک گویی درونی ما که در آن کلمات را در فکر خود به زبان می آوریم.
- تماشا درونی (Inner seeing)؛ تصور تصویری در فکر که با آنچه در واقعیت می بینیم مطابقت ندارد. به عنوان مثال، ممکن است تصویری از جایی که می خواهیم در تعطیلات به آن سفر کنیم را تجسم کنیم.
- تفکر بدون نماد (Unsymbolized thinking)؛ تفکری بدون استفاده از کلمات، تصاویر یا سایر روش های نمادین ارتباطی را می گویند. به طور مثال، ممکن است دندان های خود را بدون فکر کردن مرحله به مرحله مسواک بزنید.
- احساسات (Feeling)؛ ممکن است احساسات خود را به صورتی آگاهانه در نظر بگیرید. به عنوان مثال، پس از شنیدن خبری خوب احساس خوشحالی می کنید.
- آگاهی حسی (Sensory awareness)؛ بی فایده فکر کردن درباره یکی از جنبه های حسی محیط اطراف در حالی که به چیزهای دیگر فکر نمی کنید را می گویند. به طور مثال، در روزی که باد شدیدی می وزد، ممکن است وزش باد و حرکت کردن لباس هایتان را حس کنید اما به جای فکر کردن به آن به دستان خود فکر کنید.
چرا برخی ها تک گویی درونی ندارند؟
تحقیقات درباره اینکه چرا برخی از افراد تک گویی درونی ندارند هنوز در مراحل اولیه است. بنابراین، نمی توان به این سؤال هیچ پاسخ روشنی داد. پژوهشی درباره افراد مبتلا به آفانتازی (aphantasia) یا اختلال تصویرسازی فکری نشان داد که این افراد تک گویی های درونی ضعیف دارند یا اصلا این مسئله را تجربه نمی نمایند. به این اختلال آنورالیا (anauralia) می گویند.
برعکس این موضوع نیز صحت داشت. برخی از افرادی که می توانستند تصاویر بصری زنده را در فکر خود تداعی نمایند، تمایل به تک گویی درونی شفاف داشتند. با این حال، این موضوع احتیاج به تحقیقات بیشتری دارد تا تعیین گردد که چرا ناتوانی در مشاهده تصاویر می تواند بر داشتن یا نداشتن تک گویی درونی تأثیر بگذارد.
مزایا و معایب تک گویی درونی داشتن
تک گویی درونی در بسیاری از امور مانند برنامه ریزی، حل مسئله، خودتنظیم گری، تفکر انعکاسی، تنظیم احساسات و دیدگاه گیری فایده داشته باشد. به علاوه، تک گویی درونی می تواند در افزایش انگیزه، آموزش و تقویت اعتماد به نفس افراد نقش مؤثری داشته باشد.
با این حال، برای برخی از افراد انتقاد از خود یکی از ویژگی های اصلی تک گویی درونی است. این مسئله یکی از معایب اصلی تک گویی درونی به شمار می رود. مطالعات نشان داده که انتقاد از خود می تواند عزت نفس افراد را کاهش دهد.
کلام آخر
بیشتر ما برخی از لحظات روز را به تک گویی درونی می گذرانیم اما این تجربه برای برخی از افراد غیرعادی محسوب می گردد. آیا شما در طول روز تک گویی درونی دارید؟ این تک گویی به نفع شماست یا به ضررتان؟
این مطلب فقط جنبه آموزش و اطلاع رسانی دارد. پیش از استفاده از توصیه های این مطلب حتما با یک متخصص مشورت کنید. برای اطلاعات بیشتر بیانیه برطرف مسؤولیت وبلاگ مویک مگ را بخوانید.
منبع: verywellmind
منبع: دیجیکالا مگ